واکنش جامعه نسبت به جرم به دو صورت میباشد یکی مجازات است که دارای ویژگی رنجآور و رسواکننده است. دیگری تدابیری امنیتی یا اقدامات تامینی میباشد که بدون رنگ و صبغه اخلاقیست، هردو واکنش جامعه بهخاطر جلوگیری از ارتکاب جرم و برقراری نظم در جامعه میباشد. قبل از همه چیز اول باید مفهوم مجازات را بدانیم.
مفهوم مجازات:
آقای پرویز صانعی در کتاب حقوق جزای عمومی مجازات را چنین تعریف نموده است:
مجازات عبارت است از واکنش جامعه نسبت بهجرمی که از سوی مجرم ارتکاب یافته و نظم جامعه را مختل نموده است که بهصورت رنجآور و رسواکننده است.
تاریخ تحول اهداف مجازاتها:
اهداف مجازاتها طبق مکاتب مختلف حقوق جزا در طول تاریخ متفاوت بوده است. هر مکتبی تلاش نموده است که اهداف مجازاتها را طبق نظریه خود معین نماید. مثلا مکتب فایده اجتماعی که بنیانگذار آن جرمی بنتام میباشد. معتقد بود که مجازات یکنوع فایده اجتماعی میباشد اگر مجازات مجرمین فایده داشته باشد مجرمین را باید مجازات نمود. زیرا زمانیکه مجرم دست به ارتکاب جرم میزند بهسود یک جرم توجه میکند. اگر سود جرم بیشتر از مجازات باشد جرم را انجام میدهد. در اینصورت مجازات باید بیشتر از سود جرم باشد. تا که مجازات ارعابآور بوده و از ارتکاب جرم جلوگیری نماید. ولی این نظریه شدیدا مورد انتقاد مکتب عدالت مطلق که بنیانگذار آن ایمانویل کانت میباشد قرار گرفت. کانت معتقد بود که هدف از اجرای مجازات استقرار عدالت در جامعه میباشد چرا که مجرم با رفتار خود نظم جامعه را مختل نموده است و سزای آن مجازات است و از این طریق انتقام جامعه از مجرم گرفته میشود.
مکتب دیگری که کاملا برعکس اینها عمل نموده است عبارت است از مکتب تحققی که بنیانگذار آن اگوست کنت میباشد. او معتقد بود که هدف از مجازات، اصلاح مجرم میباشد؛ یعنی مجرم را باید تحت نگهداری قرار داد تا که از حالت خطرناک بودن بیرون و به جامعه دوباره برگردد و مانند یک فرد عادی برای جامعه مفید واقع گردد. مکتب کلاسیک نیز از این امر مستثنا نبود، ولی این مکتب تلفیقی از دو مکتب عدالت مطلق و مکتب فایدهگرایی یا فایده اجتماعی میباشد که اهداف مجازات را به سهدسته تقسیم نمود که عبارتند از:
ارعاب، اصلاح و انتقام که امروزه نیز این سههدف بهعنوان اهداف مجازاتها در حقوق جزای مدرن شناخته شده است.
تعریف روانشناسی...برچسب : نویسنده : clc بازدید : 102